اگر دمکراسی بر پایه سرمایه و ثروت، درست بود در کشورهای غربی جواب می داد.

دمکراسی می بایست بر پایه انسان و انسانیت باشد.

نه بر پایه سرمایه داری غرب و نه بر پایه نیروی کار شرق. هر دو اشکالات بزرگی دارند.

دو مقوله از امام علی (ع) در مورد کار برای دنیا و آخرت وجود دارد:

به گونه ای برای دنیا تلاش کن که گویی نمی میری.

به گونه ای برای آخرت خود تلاش کن که گویی فردا می میری.

دمکراسی غرب، چون انسانی نیست، “اعمل لدنیاک کانک تعیش ابدا” دارد، ولی “اعمل لاخرتک کانک تموت غداً” ندارد.

البته اقتصاد شرق هم به نوعی این اشکال را دارد که به شخصیت و اخلاق انسان بها نمی دهد بلکه به نیروی کار آنها اهمیت می دهد و مثل غرب، نوع کار برایش مهم نیست. حتی اگر خودفروشی باشد.

در مورد خودفروشی:

سرمایه داری غربی می گوید: خودفروشی تجارت است و اشکالی ندارد.

کمونیست می گوید: خودفروشی نوعی کار است و اشکالی ندارد.

ولی دین می گوید: کار می بایست با رعایت اصول اخلاقی و انسانی و عزت و شرف انسان باشد.

خودفروشی، بیشتر به دلیل فقر اقتصادی است و اندکی بخاطر فقر اخلاقی است.

دین به شخصیت انسان و عزت و شرف او اهمیت می دهد و مخالف این عمل است.

همچنین دین به مصلحت و اخلاق جامعه اهمیت می دهد و موضوعات غیر اخلاقی را بر خلاف حقوق اساسی جامعه می داند و مخالف خروج افراد از اصول اخلاقی و انحراف جامعه است.

ترویج فساد اخلاقی در حکومتهای غیر دینی

در حکومتهای کمونیستی، و خصوصاً حکومتهای سرمایه داری، برای دور کردن ملت از قیام علیه حکومت های ظالم، نه تنها مخالفتی با فساد اخلاقی ندارند بلکه فساد اخلاقی را ترویج می کنند.

البته مثال خودفروشی، یکی از موارد اشکالات موجود در نظام سرمایه داری و کمونیست است.

سرمایه داران، حاکم، جامعه را جهت دهی می کنند.

سرمایه داران حاکم، همه جهت دهی های جامعه را انجام می دهند و جامعه کاری را انجام می دهند که سرمایه داران از آنها می خواهند.

در نظام سرمایه داری، سرمایه داران بر جامعه حکومت می کنند و انتخابات در نظام سرمایه داری، از میان افرادی است که سرمایه داران حاکم، آنها را قبلاً انتخاب کرده اند.

یکی از ابزارهای بسیار مهم در دست سرمایه داران حاکم، رسانه هاست که به مردم جهت دهی می کنند و به آنها می گویند که به چه کسی رأی دهند.

همچنین کارخانه ها و شرکت های بزرگ در دست سرمایه داران حاکم می باشند و قسمت بزرگی از ملت کارگر و کارمند سرمایه داران بسیار بزرگ می باشند و ملت متأثر از دستورات کارفرمایان خود می باشند.

همنطور مراکز آموزشی و اجتماعی و سازمان ها و ادارات دولتی و خصوصی، زیر نظر سرمایه داران حاکم اداره می شوند.

به عبارتی دیگر، همه چیز در دست سرمایه داران حاکم می باشند و آنها تعیین کننده هستند ولی وانمود می شود که مردم تعیین کننده هستند.

یکی از دلایل مهم عدم وجود دمکراسی و انتخابات حقیقی در نظام سرمایه داری، اختلاف اساسی ملت و حکومت در موضوعات بسیار مهم است.

هیچ ملتی قبول نمی کند که کشورشان بخاطر منافع اقتصادی، نسل کشی یا قتل عام نسبت به ملت های دیگر انجام دهد.

نسل کشی فجیع غزه که در قرن 21 انجام می شود و نسل کشی ها و قتل عام هایی که در قرن 20، نسبت به فلسطینی ها و ویتنامی ها و بسیاری از کشورها، برای منافع و نفوذ اقتصادی انجام شد، گواه بر اختلاف شدید بین ملت ها و حکومت های با نظام سرمایه داری می باشند.

هیچ ملتی، کشتار اخیر بیش از 20 هزار کودک و بیش از 20 هزار زن و مادر در غزه را قبول نمی کند.

ولی حکومت های سرمایه داری، این موضوع را عادی می دانند و نه تنها از نسل کوشی و کودک کشی جلوگیری نمی کنند بلکه اسلحه لازم برای این کشتار را در اختیار کودک کشان صهیونیست قرار می دهند.

پیمایش به بالا