دینداران بی دین، بزرگترین ضربه را به دین و اخلاق می زنند.
برخی انسان ها بعد از رسیدن به مرتبه ای از دینداری و آموزه های دینی، در معرض برخی مصالح یا منافع شخصی قرار می گیرند که با آموزه های دینی که فرا گرفته اند مغایرت دارند.
در این حالت ممکن است بین خواسته های و منافع شخصی و اعتقادات دینی، به خواسته ها و منافع شخصی ارجحیت دهند. همچنین نمی خواهند از دین و گروه دینداران خارج شوند.
به عبارتی دیگر، هم می خواهند دین دار بمانند و هم می خواهند به آن منافع یا خواسته های شخصی برسند.
در این حالت ایشان سعی می کنند وجود اشکال در خواسته ها و منافع شخصی را توجیه کنند.
لذا به دین سازی روی می آورند.
بطور مثال:
میل به خوردن شراب دارد. شراب می خورد،
یا می گوید خداوند بخشنده و مهربان است .
یا می گوید اگر کم بخوریم بطوریکه مست نشویم اشکالی ندارد.
یا می گوید منظور این شراب نیست.
و بسیاری توجیهات دیگر.
وقتی دزدی می کند.
یا می گوید این حق من است و دزدی نیست.
یا می گوید این پول یا مال را فلانی داد من سراغش نرفتم یا درخواست نکردم.
و بسیاری توجیهات دیگر.
در این حالت، ایشان دین دیگری ساخته اند که وجود حقیقی ندارد.
ایشان طوری عمل می کنند که گویی واقعاً به حلال بودن کار خود اعتقاد دارند.
اگر به او بگویی، اندکی پول از جیب کسی بردار، قبول نمی کند یا از دیوار کسی بالا نمی رود ولی براحتی به بیت المال دست درازی می کند و آن را حق خود می داند.
از انحصار رانت استفاده می کند و آنرا حق طبیعی خود می داند.
ارز دولتی می گیرد از انرژی برق و … یارانه ای استفاده می کند کارگر ارزان می گیرد ولی نه تنها کالای خود را ارزانتر نمی فروشد بلکه به علت انحصار، محصول خود را گرانتر از مشابه خارجی می فروشد. و درآمد خود را حلال می داند. اما قبول نمی کند دست در جیب کسی کند یا از دیواری بالا رود و آنرا حرام می داند.
در صورتی که اگر دست در جیب کسی کند یا از دیواری بالا رود و روزی پشیمان شود جبران آن راحت تر خواهد بود زیرا با یک یا چند نفر معین سروکار دارد. حال آنکه دزدی از بیت المال، یا گرانفروشی به 85 میلیون نفر، سروکار او را با 85 میلیون نفر ایرانی خواهد انداخت.
دیندارانی که بنا به منافع و مصالح خود، دین سازی کنند، بزرگترین ضربه را به دین می زنند و باعث بی دین شدن یا گمراهی بسیاری از انسانها می شوند.